اکسیر جوانی پارت15
 
 
 
kyumin land

اکسیر جوانی پارت15

نویسنده : sunny | تاریخ : 10:43 - یک شنبه 1 شهريور 1394برچسب:اکسیر جوانی ,

 سیلاممممم....

من بالاخره موفق شدم تو وب جدید اولین پستمو بذارمممم...

ببخشید که این پارت انقدر دیر شدددد.... به خاطر همین طولانی تر گذاشمتممم...

دیگه جریان کامنت گذاشتن رو که همتون متوجه شدید یا بگممم؟؟؟

فقط از خواننده های قبلی فیک هر کسی اینجا هست پلیززز یه نشونه از خودش بذاره تا من بفهمم کیا اینجا هستن...

مثل همیشه اعصابتونو عاروم کنید و برید بخونیددد...

      

                                                      

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

نظرات شما عزیزان:

saye
ساعت16:25---4 شهريور 1394
بله واقعا نیاز به عصاب ارام داشت
مرسیییی
اخی پدروپسر اه خدای من خیلی لحظه ی قشنگیه
پاسخ:خوشحالم که توصیه ام ب جا بوده... خوهش عشقمممم هوممممممم


سانگهوا
ساعت22:03---2 شهريور 1394
ممنون عزیزم
پاسخ:خواهش میشه عشقممممم....


z
ساعت17:18---2 شهريور 1394
,اوه بلاخره پدر و پسر همو پیدا کردن

ممنونو
پاسخ:بعله...این پسره ی لوس همینو کم داشت که یه ناز کش دیگه پیدا کنه...والا خواهش عزیزمممم


sarah
ساعت16:30---2 شهريور 1394
ووووییییییی
بلاخره اومدی
دلم واست تنگولیده بود
دلم برا فیکم تنگولیده بووووود
قوفونت بشم
اوخی مینی در اغوش پدر...
خخخخخ
کیو خشن مینی خشن تر..
خدا بخیر بگذرونه
عالی بود مثه همیشه
پاسخ:بعععله من عامدم خوش عامدممم... دل منم واست خیلی خیلی تنگیده بود سارا جونمممم.... خدا نکنه عشقممم... بعله پدر و پسر همدیگه رو پیدا کردن... کیو وحشی مینی وحشی تررررر... مررررسی عشقمممم


*مهتا*
ساعت10:32---2 شهريور 1394
سلاممممم گلی
خخخخخخ ولی من مینه لوس و دیونه که کیو دائم از دستش حرس بخوره رو بیشتر میدوستم
ممنون گلم خسته نباشی
پاسخ:سیلامممم مهتاااااااا...خوبی؟؟؟؟ منممم دوست دارممم...کی دوست نداره؟؟نگران نباش مین همیشه واسه کیو همون مینی کوچولوی ملوسه... خواهش میشه فداااات بشممم...


asi
ساعت7:16---2 شهريور 1394
سلام من خواننده جدیدیم.
داستان قشنگیه..منتظر قسمت بعد هستم..
پاسخ:واااااوو دست جیغ هوووورااااا...خواننده جدید داریمممم...خوش اومدی عشقمممم... مررررسی گلمممم...حتماااا زود ب زود اپ میشه فدااااات


aramis
ساعت0:39---2 شهريور 1394
دلمون تنگولیده بود بابا... کجا بودی دختر؟

ممنون خانومی
پاسخ:هعععییی منم دلم تنگیده بوووود خییییلی... خواهش میشه فداااات بشمم


سارا
ساعت22:38---1 شهريور 1394
سلام مردم تانظر گذاشتم اوف.مرسی خیلی خوب بود ممنون خسته نباشی
پاسخ:سیلااااممم....فداااات که با این سختی واسم نظر گذاشتیییی... خواهش میشه عشقمممم


باران
ساعت21:44---1 شهريور 1394
سلاممممم عزیزممم.مرسی.
من دلم برا کیو می سوزه...الان مین نزدیکشه ولی کیلومترها ازش دوره...
پاسخ:سیلاممم گلممم... خو اونم جلو مین هی طرف ووکی رو میگیره نامرد...ولی منم دلم واسش میسوزه...عاشقه


zaza
ساعت20:07---1 شهريور 1394
سيلااااااااااااااام چينگوي خودم!! خوبي چ خبرا؟؟! نبودي دلم برات خييييييييلي تنگ شده بود.. البته اگه منو يادت بياد!
وااااااي وقتي پستت و ديدم انقده خوشحال شدم ك نگووووووو
اممم كيو مين اينجوري ميدوستم... تو اين فيك يه ذره نياز بود كه اينجوري با هم باشن واصلا از اين كه بينشون ي تاريكي بوجود اومده اصلا ناراحت نيستم چون داره جذابش ميكنه! نميشه كه همش تو هم باشن كه ميشه؟؟؟!
آخخخ منم دلم برا هيچول تنگ شده بود... چ صحنه جالبي ميشه كه ليتوك و مين همو ببينن... بيچاره حتي خبر نداشته يه بابايي هم داره.
ليتوك سي و چن ساله؟؟!!!؟؟
ريووك چقدر ضعيف... در مورد ووكي فيلا نظر ندارم!
ميگماااااا تو كلا خوبي، همه رو بهم ميرسوني! ما روهم به فيكت
قرار ني علكي فيكو سرهم بنديش كنيااااا گفته باشم!! قشنگ ميشيني روش فك ميكني مينويسي آپ ميكني، فهميدي؟
عااااااااالي بود
مررررررررررسي (‌بوس)
پاسخ:سیلااااااااامممم عزیزمممم...خوبی؟؟؟وااایییی منم دلم واست تنگیده بود یه عالمهههههه...یاااااا معلومه که یادم میاد چی فکر کردی با خودت؟؟؟ خخخ مررررسی فدات شمممم.... عاره خب چون فیک از اولش با کیومین شروع شد نمیشد که تا عاخر کیومین باشه...لوس میشد..فیک یا با کیومین شروع میشه یا بعدا کیومین میشه...بینش باید یکم هم حرص خورد و اذیت کرد دیگه....عاره دیگه لیتوک دقیقا مثل الان واقعیش تصور کن نه پیر یا میانسال چون لیتوک همسرش گل رز سفید بود واسه همین جوان مونده تازه بعد از اینکه زنش مرده کم کم پیر میشه تا قبلش بوسش میکرده دیگه....منم در مورد ووکی اصن صوبتی ندارممممم....این فصلش قول میدم تا عاخر خوب بنویسمش ولی فصل بعدشو فکر نکنم حالا حالا ها وقت کنم بنویسم شاید شاید شاید یه فیک دیگه اپ کردم.... خواهش میشه عشقمممممممم....فدااااات


Mina
ساعت19:41---1 شهريور 1394
wowwwww
kheyli bahal bod
mini hal kyu ro gereft damesh garmmmm...
پاسخ:مرررسی عشقممم... یسسسس بعضیا حالشون زیادی گرفته شدددد


panah
ساعت15:58---1 شهريور 1394
سلام عزیزم مثل همیشه عالی بود....خیلی دوسش داشتم...دلم واسه کیومین میسوزه اخه چرااینطورشد یهویی...دوست ندارم بینشون تاریک باشه....خواهش میکنم زودتر مینودوباره به کیوبرسون گلم....
پاسخ:سلاممم عشقمممم...مرسی فدات بشم خوشحالم که دوسش داشتی....چشم عزیزمممم باید ببینیم تو پارت های بعدی چی پیش میاددد....


شیمین
ساعت15:48---1 شهريور 1394
جیغ جیغ جیغ نمی دونی چقدر دلم واسه این فیک تنگ شده بود مرسی گلم
پاسخ:جییییییییییغ....میدونی منم چقدر دلم واسه تو و کامنت های پرررر از انگیزه ات تنگ شده بوددد؟؟؟خوشحالم اینجا هم کنارم هستییی....فدات عشقممممم


Sheyda
ساعت15:21---1 شهريور 1394
کیو دلش کتک میخواد
ووکی این وسط چی میگه یعنی ممکنه دشمن همشون ووکی باشه
مینی خشن میشه واقعا ترسناک میشه
مرسی عزیزم
اینجانب خواننده قدیمی
پاسخ:والا مثل اینکه خیلیم میخواد... ممکنهههههه...یسسس تو واقعیتم مین عصبانی واقعا ترسناک میشه ...خواهش میشه عشقمممم... بلی شیدا جونمممم آی نو یو...


زهرا س
ساعت15:17---1 شهريور 1394
خوبه که مین خشن شده! از مین لوس زیاد خوشم نمیاد
پاسخ:من هر دوشو دوست دارم ...واسه عمین سعی کردم تو فیکم هم مین خشن باشه هم ملوس... خوشحالم که تو رو هم راضی کردم با این انتخابممم....فدااااات


mika
ساعت13:38---1 شهريور 1394
این دوتا گروه که نمیخواستن سر به تن هیچکدومشون نباشه مگه میشه اینقد راحت همه اختلافارو بزارن کنارو حتی توی یه عمارت باهم باشن...اصلا میشه...داریم....
یجورایب فیک از هیجان افتاده
پاسخ:کجا اختلاف ها رو کنار گذاشتن؟؟؟؟؟؟؟اصلا اینا تازه به همدیگه رسیدن فرصت شد با هم دعوا کنن یا صلح کنن؟؟؟؟بعدشم اینا همون قدر که نمیخواستن سر به تن هیچکدومشون نباشه ده برابرش عاشق مین بودن به خاطرش از جونشونم میگذرن چه برسه به اختلاف.... دیگه هیجان نداره؟؟اوکی خودمم واسه نوشتنش دیگه هیجان ندارم...تو دوسه پارت دیگه سرو تهشو تموم میکنم....فصل بعدشم وقت و حوصله شو نداشتم بنویسممم.... ممنون عزیزم از کامنتت....فدااااتتتت


m&e&d
ساعت12:24---1 شهريور 1394
اقا تو اون عمارت چه خبره هيشکی اعصاب نداره
پاسخ:والا منم نمیدونم...از اولم وحشی بودن یه مین توشون نرمال بود که اونم زد ب سرش حالا فقط هاعه مونده...


fatemechoi
ساعت12:03---1 شهريور 1394
سلام عزیزم
اوه اوه چه استقبال گرمی از مینی به عمل اومد
چرا دلم میخواد کیو این فیک رو بزنم
اخیییییی بالاخره لیتوک مینی رو دید
طفلی مینی هنوز نمیدونه چه خبره
ممنون این پارتشم عالی بود
پاسخ:سیلام عشقممم خو دلشون تنگ شده بود واسش... دلت میاد..فقط دو سه پارته رفته رو اعصاب...قبلش که خوب بود...اوهوممم بالاخرههههه....فدااااات عزیزمممم


sogand
ساعت11:45---1 شهريور 1394
اوه مین دمت گرم...اخی بالاخره همدیگه رو دیدن مرسی گلم
پاسخ:بعله دمش گرممم... اوهومممم... فدات سوگندم...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها:

 

آخرین مطالب

» ادرس جدید ( 1394/08/24 )
» عشق کافی نیست 26 ( 1394/08/22 )
» اسمان مشکی_فصل دوم_پارت11 ( 1394/08/22 )
» TRUST-PART-17 ( 1394/08/21 )
» فرشته ی سیاه 15 ( 1394/08/20 )
» ماه شب چهاردهم پارت 27 ( 1394/08/19 )
» اطلاعیه ( 1394/08/18 )
» فرشته ی سیاه 14 ( 1394/08/18 )
» عشق کافی نیست 25 ( 1394/08/15 )
» TRUST-PART-16 ( 1394/08/14 )
» فرشته ی سیاه 13 ( 1394/08/14 )
» Autumn couple ( 1394/08/12 )
» A million pieces kyumin ver ( 1394/08/11 )
» عشق کافی نیست 24 ( 1394/08/11 )
» فرشته ی سیاه 12 ( 1394/08/10 )
» اسمان مشکی2_پارت10 ( 1394/08/08 )
» مسابقه بهترین طنز آبی ( 1394/08/08 )
» TRUST-PART-15 ( 1394/08/07 )
» خطوط سرنوشت پارت یازدهم ( 1394/08/07 )
» فرشته ی سیاه 11 ( 1394/08/06 )
 
 
  • کد نمایش افراد آنلاین