سلاااامممممم
واااو جدی جدی دلم واسه اینجا تنگ شده بود اما واقعا مشغله ها فرصت به انجام هییییچ کاری نمیدن...
تو این مدت چقدر اتفاق افتاد...
رفتن ایونهه ، دونگهه چقدر جذاب شده با کچلیش :| نمیشه این همیشه کچل باشه؟
زیاد از سوجو هم خبری ندارم ... کلا از دنیا عقب افتادم
تاریخ اپ دیشبمم رو هم فراموش نکرده بودم {قرار بود من در اولین ساعات روز پنجشنیه آپ کنم}
دیشب رو به شکل هیجانی برای بیست و چهار ساعت از تکنولوژی دور بودم... فاصلم رو با هر دستگاهی تا چهار متر حفظ میکردم خخخخ
تجربه جالبی بود... شماها هم یه بار انجامش بدین ببین چی دست گیرتون میشه!!
درباره فیک هم کل حرفم رو شورت سامری کنم : نوشتن اعتماد برای خودم تموم شده اما هنوز وقت نکردم ویرایشش کنم... اگر بتونم زودتر ویرایش کنم و بذارم کنار دو روز در هفته آپش میکنم.. ولی وضعیت به شدددت خطری هست!!
نکته بعدی اینکه کامنت هاتون رو من خوندم اما خب به خاطر همون مشکل مذکور {نبود وقت} نتونستم جواب بدم...
و اینکه... در ادامه یک خلاصه از قسمت های قبل رو گذاشتم... نکاتی که از قسمت دهم تا قبلی باید بهش توجه میشده اما... هیچکس توجه نکرده :|
برید حالا بهشون توجه کنید ... ثواب داره!!
نظرات شما عزیزان:
چقدر دلم به حال آلبرت سوخت
ای وای بر من کیو زخمی شد یا سونگمین
این حال بد کیو که نمیدونه منشا اش از کجاست واقعا آزار دهنده هست
مرسی عزیزم
خدا رحمت کنه آلبرت رو...روحش شاد...خدا بیامرزش...مرد خوبی بود....مینی جان غم وارده رو بهت تسلیت می گم ... ایشالله هرچی خاک آلبرته عمر تو و کیو باشه....(دگه دارم میرم تو جاده خاکی)
ممنون دوسم نه خسته
به لطف تو آخر هفته هام پر از هیجانه...ممنون
جا داره بگم : عخیییی!!!
چقد تلفات داد این پارررت!!!! تییییف!!!!
ایونههههههه!!! عررررررررررررر!!!!
کیومین!!!! بازم عرررررررررررر!!!!!
هعیییییی!!!!
دستت مرسی!!!
دونی کوچولوی مهربان و تنها و بیچاره
مینی و کیو هم ک دیکه دارن آره ......
میسی عسیسم
دونگهه قراره چی بشه واقعا حالو روزش بده...یکم آرامش تنها چیزیه که میخواد میشه حسش کرد...
سونگمین زخمی شده ن ؟؟؟
البرت
دسته بندی : <-CategoryName->