اعتماد
نویسنده: castiel
کاپلها: کیومین، ایونهه.
وضعیت: در حال آپ
خلاصه:
درگیری در پرونده های اخیر باعث کلافگی همگی شده..
یک افسر سعی در پیدا کردن سوالات خود از گذشته رو داره
و دیگری سعی در پیداکردن قاتلی زنجیره ای!....
و دیگری در پی راهی برای نجات !!
************
"اگر کوهی جلوی راهت را گرفت،اول به شیبش نگاه کن.اگر توانستی ،بالا برو و آن را رد کن.و اگر نشد با تمام نیرو آن را دور بزن"
گاهی اوقات پرباش. از همه چی! از خشم و نفرت؛ از درد و ناامیدی،از اشک و آه.
و گاه خالی باش. از همه چیز.حتی عشق.
که اگر پر از درد باشی قدر بی دردی را میدانی، که اگر پر از خشم باشی،قدر آرامش را میدانی!
با نفس خودت نجنگ،که چون نبرد بی نتیجه تمام هستیت را به دود میدهد!
به جای چشم چشم کردن به آینده،حال امروز را دریاب و گذشته را چون دود سیگار بیرون بده!
اعتماد را شرط اول کن،که اگر نباشد هیچ چیز معنایی ندارد!
پیش از چیره شدن قلب بر بدنت آن را بشناس! که اگر قلبت را نشناسی،خود را هم نمیشناسی!
درهر حالی آماده باش.دوست و دشمن هر از گاهی کالبد عوض میکنند!
نیزه را فشار بده.
قلاف شمیر را رها نکن!
و این است یک شروع تازه.....
نظرات شما عزیزان:
منم یه امروزوفردا وقت دارم مبخوام این فیک و بخونم تا اینجا که قشنگ بود هر چن من تو فیکای پلیسی جنایی یه کم گیج کیزنک خخخخخ
به هر ممنون از نویسندش و همینطور تو که زحمتشو میکشی
نتونستم واسه هر پارت کامنت بدم چون پست جداگانه نبودن
ولی حتما بعد از هر پارت نظرم رو خواهم گفت
خسته نباشید!
مامی: سلام و درود بر جوجه خوشحالم که دوست داشتی کستیل خیلی براش زحمت کشید اگه به خاطر من نبود اپشم نمیکرد. عب ندار عششقم. به خودش بگوو تو قسمتای جدید.. بیشتر خوشحال میشه
دسته بندی : <-CategoryName->